دستت تو کوس من چیکار داره
میکردم از رو شلوارش ولی دست نزدم ینی در واقع کیرش تحریکم نمیکرد ولی اون با ولع داشن خودشو میمالید بهم یهو اوردم رو زمین تنم رو تخت بود پاهام رو زمین باسنم جلوش بود کمرمو میبوسید و دکمه شلوارمو باز میکرد
شلوار و شرتمو باهم کشید پایین چند بار زد روش باسنم نرم و وقتی میزد روش از ایینه کنار تختش میدیم ک میلرزه و اونم داره نگاش میکنه لپای کونمو باز کرد و با دستاش فشارش میداد بعد من بلند شدم ک نزاشت انداختم روی تخت. منم تیشرتشو دراوردم کمردنبشو باز کزدم و شلوارشو کشیدم پایین دستمو گذاشت رو کیرش عین سنگ شده بود یکم فشارش دادم و تخماشو قلقلک دادم شرتشو دراوردم
ی کیر متوسط داشت شاید بشه گفت 17 18 سانت خیلیم کلفت نبود ولی واسه من همونم زیاد بود چند بار با دست واسش جلو عقب کردم گفت نمیخوری ؟ به زور خودمو راضی کردم و براش ساک زدم بلد نبودم اما هی میگفت سرشو یواش گاز بگیر همیشه فک میکردم پسرا بدشون میاد دندون بهش بخوره اما خب…. خلاصه داشتم خفه میشدم درش اوردم منو اررم هل داد زو تخت ک بخوابم پاهامو داد بالا و و نشست ج
اسمش کیره
پیرمرد اون گوشه نشسته حرفی نمیزنه ولی داره پاهاشو میکشه بهم؛ مگه چی وسط پاهاشه که داره اذیتش میکنه؛
بهم اشاره میکنه که برم پیشش؛ شاید چیزی نیاز داشته باشه؛ برم پیشش؛ نشستم کنارش؛ بغلم کرد؛ خیلی خودمونیه نکنه آشنا باشه من نشناختمش؛ چشاش رو لبامه؛ ولی لباش داشت بهم نزدیک میشد؛ از لبام داشت آب میچکید ی آب غلیظ و شیرین؛ نمیدونم چرا پیرمرد لباشو گذاشت روی لبامو شروع کرد به خوردن؛ شاید گرسنشه بذار بخوره طفلی؛ خفم کردی حاجی چقدر میخوری؟ انگار دوست داره با سینه هام بازی کنه یاد بچگیاش افتاده؛ دوتا دکمه بالایی رو باز کرد و سینه هامو در آوورد؛ مگه من بلوز و سوتین نپوشیده بودم؛ اصلا حواس ندارم شاید یادم رفته باشه؛ حاجی آروم تر بابا درد میاد اینطوری فشار میدی؛ فکر کنم از اونایی بوده که زود اسباب بازیاشو خراب میکرده؛ نگاش کن؛ اسباب بازیارو میکنه تو دهنش؛ کثیفه حاجی؛
ی چیز دراز و کلفتو از تو شلوارش در آوورد؛اره همونه که اذیتش میکرد؛ آشنا بنظر میاد؛ اره دوستم آرزو میگفت اسمش کیره؛ اگه دیدی کسی واست درش اوورد اول باید بخوریش بعد بشینی روش؛ خب منم گرفتمشو کردم تو دهنم؛ حاجی میگفت سرشو بخور؛ ولی هرچی میخوردم تموم نمیشد؛ نمیدونم حاجی حسرت چیو میخورد که هی آه آه میکرد؛ من که هرچی خوردم چیزی ازش نفهمیدم؛ سکس ایرانی حاجی گفت بسه دخترم؛ ای بابا؛ بابای من که اونطرف نشسته حاجی؛ نگا کن چرا نادیا نشسته پیش بابایی؟ بابا که میگفت من از این بازیا بلد نیستم؛پس چرا…؟
پاهامو برد بالا
ی لحظه غافل شدم دست حاجی لای پای من بود؛ حاجی چی میخوای اون زیر میرا؛ دستت تو کوس من چیکار داره؟ دنبال چی میگردی؟ انگار پیداش نکرد چون نشست رو زمینو پاهامو برد بالا؛ سرش گذاشت وسط پاهام؛ کسمو چرا میخوری مگه سیر نشدی؟ نه انگاری خیلی گشنشه بیچاره؛ وای چرا من ی حالی شدم؛ مثل تو حموم شدم؛ چقدر خوبه حاجی یکم دیگه بخور جون هرکی دوست داری؛ نه گوش به حرف من ندادو بلند شد ایستاد؛
نشست رو مبلو بهم گفت بشین روش؛ آهان پس آرزو ی چیزی میدونست بابا؛ بلند شدم دامنمو دادم بالا و نشستم رو کیر حاجی؛ حاجی کیرشو کرد تو کوسمو زیر قمبولامو گرفتو هی بالا پایین کرد منو؛ آرزو نگفته بود دردم داره؛ از اونجایی که درد داشت من باید آخ آخ یا آی آی میگفتم در غیر اینصورت یعنی درد نداره
بیشتر از همیشه کس میخوردم
کیراشونو در آووردن
به قول آرزو گشاده طرف؛حاجیم که دوباره یاد غمو غصه هاش افتاده بودو آه آه میکرد؛ چشمم به بقیه افتاد که همه کیراشونو در آووردن؛ یعنی من باید همه اینارو میخوردمو و بعد اونا دنبال ی چیزی تو کوس من میگشتنو بعد من مینشستم روشون؛ ای بابا؛ مامان نگفته بود از این خبراست؛ حاجی گفت داره میاد که مامان سر رسیدو گفت دیگه نمیخوای بلند شی دانشگات دیر میشه ها؛یکی نبود بگه تو این گیر و ویر وقت دانشگاه رفتنه؛گفتم ولم کن مامان بذار ببینم حاجی چیو میگه داره میاد؛ ولی مامان ول کن نبود که نبود؛ به زور منو بلند کرد ی هو دیدم حاجی نیست؛ مامان حاجی کوش؟ مامان گفت حاجی کیه؛ بلند شو الان ی ساعته رو مبل خوابیدی مگه دانشگاه نداری؛ بلند شو اون شرت و کرستتم از رو بند جمع کن؛ چند بار بگم اینارو بردار زشته رو بند؛
verified profile,sperm,blonde,ass,creampie,panties,amateur,homemade,POV,fat,big-ass,russian,thick,missionary,reverse-cowgirl,phat,pawg,big-butt,big-booty,prone-bone,blue-panties