سوراخ گشاد جنده خندان
صمیمی نشست کنارم هی شروع کرد گفت زندگیتو واسه اشتباه الناز به هم نزن منم گفتم اخه مگه میشه بهش فکر نکرد اونم گفت تو خودت اشتباه نمی کنی منم گفتم اره ولی زن فرق می کنه دنیا هم گفتش ما هم دلمون می خواد منم که یه جوری عصبی بودم گفتم تو چی دلت می خواد اونم گفت نمی دونم که یه دفعه اروم از هم لب گرفتیم بعدش دستشو گذاشت رو کیرم منم سینشو خوردم رو مبل دراز کشید ساپورتشو دراوردم شرتش سفید بود یه کسه سبزه داشت اروم واسش خوردم اونم صداش رفته بود بالا منم کیرمو دادم واسم خورد همچین می خورد که انگار می خواست قورتش بده بعدش خوابیدم روش بو عطرش دیونم می کرد کردم تو کسش تند تند می کردم پاشو وا کرده بود می گفت واییییی بکن منو بکن بعدش ابمو ریختم تو کسش اونم گفتش قرص می خورم خلاصه از اون روز 3 روز گذشت که من به دنیا گفتم می خوام به الناز بگم می دونم سکس داشتی وقتی اسپانیا بودی این موضوع اذیتم می کنه که دنیا گفتش راستش محمد اون جریان دروغ بود من اینارو گفتم
من لزبینم
دیرتر رسیدم به پارک ،هوا بارونی و یه نمه سرد بود زنگ زدم بهش گفتم من تو پارکم کجاشی دیدم یه دختری اونجا وایستاده پشتش به منه حدس زدم خودش باشه از پشت خوش استایل بود گفتم شیما خانوم؟ خیلی ریلکس بودیم انگار نه انگار قرار اولمون گفت یه چیزی میخوام بهت بگم ولی نمیدونم چجوری بگم،گفتم باهام راحت باش یهو گفت من لزم دیدم تو خودش مچاله شده حس کردم سردشه سوشرتمو سکس ایرانی در اوردم انداختم رو شونش با اینکه یه استین کوتا تنم بود بعده ها گفت ازین کارت خیلی خوشم اومد
مست شد ,لختم کرد ,کوسم و کرد
سینه هاش بزرگ بود و خوش فرم
دستمو انداختم دور کمرش تو تاریکی اونم سرشو گذاشت رو شونم،ناخوداگاه صورتامون بهم نزدیکتر شد به لبای نازش خیره شدم ، دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم لبامو گذاشتم روی لباش…. لباشو بوسیدم… اونم همکاری میکرد یا حداقا مقاومت نمیکرد, اروم لباشو میخوردم،شیرین بود خوشمزه بود,حرارتمون رفته بود بالا خودمو بهش چسبوندم ،داشتم گرمای تنشو حس میکردم ، چسبوندمش به دیوار پیاده رو،دستمو گذاشتم پشت کمرش،کمرشو نوازش میکردم تا بالا گرماشو زیر دستم حس میکردم اونم چشاشو بسته بود.ستمو گذاشتم روی سینه هاش یه اه کوچولو کشید یواش مالوندم سینشو سینه هاش بزرگ بود و خوش فرم،سفت شدنشونو حس میکردم اروم اه میکشید این آه کشیدناش منو دیوونه میکرد دستمو از رو سینه هاش برداشتم داشتم میرفتم پایین ک خودش دسمو گرفت و گذاشت رو سینه ی دیگش منم میمالوندم و لباشو میمکیدم تا اینکه احساس کردم لرزید و شل شد تو بغلم ارضا شده بود تو بغلم
بغل و لب بازی داشتیم
با اینکه خیلی سال میگذره ازین ماجرا ولی هیچوقت اون شب بارونی،اون پارک و اون خیابونارو ک باهم قدم زدیم فراموش نمیکنم،بعد این ماجرا دوستیمون عمیقتر شد بیشتر میدیدمش،همیشم بغل و لب بازی داشتیم دیگه پرو شده بودیم فرقی هم نداشت کجا باشه،شب باشه یا روز تو خیابون خلوت باشه یا وسط روز روی پل هوایی شلوغ… دیگه فرقی نمیکرد چندتا چشم رومون باشه موقع بوسیدن چون فقط اون لحظه همدیگرو میدیدیم
verified profile,porno,sex,teen,pussy,fucking,hardcore,ass,petite,rough,slut,amateur,homemade,wife,young,cute,big-ass,hard,couple,big-cock,natural-tits