کیرشو در آورد مالید بهم رضاصندلیشوآوردطرفموچون حشری شده

0 views
0%

کیرشو در آورد مالید بهم

بشه گفت 17 18 سانت خیلیم کلفت نبود ولی واسه من همونم زیاد بود چند بار با دست واسش جلو عقب کردم گفت نمیخوری ؟ به زور خودمو راضی کردم و براش ساک زدم بلد نبودم اما هی میگفت سرشو یواش گاز بگیر همیشه فک میکردم پسرا بدشون میاد دندون بهش بخوره اما خب…. خلاصه داشتم خفه میشدم درش اوردم منو اررم هل داد زو تخت ک بخوابم پاهامو داد بالا و و نشست جلو کسم ,کسم رنگ اطرافش تیره تر از پوستمه اما چوچولم و خوده کسم و سوراخ کونم صورتیه اونم به وجد اومده بود و هی از پایین تا بالا رو میلیسید هی میلیسد منم ناله میکردم و میگفتم بازم میخوام خیلی خوبهههه با دستش واسم چوچولمو تکون میداد تا ارضا شم اما نمیشدم پاشد وایساد پاهامو تکیه دادم به خودش کیرشو در اورد لازم نبود یاداوری گفتم ک نباید بکنه تو کسم اونم فقط میکشید روش از روی کسم شروع میکزد کیرشو حول میداد تا زیر چوچولم و وقتی به خوده چرچولم میرسید محکم روش میکشدد دیگه داشتم جیغ میزدم دخترا میدونن زیر پوست چوچول ی چیزی از جنس غضروف هس ک خیلی حساسه و اگه به اون چیزی برخورد کنه چه درد لذت بخشی داره و
جنده ایرانی
خلاصه واردخونه شدم؛اسم دوستم رضابود؛واسه خودش یه اتاق جداگونه داشت؛من تورویاهام بوداتاقی برای خودم؛اتاقش یه خونه واسه من بود؛آخه خونه ما 43متربود؛تواتاقش یه کامپیوترداشت؛من تااون موقع کامپیوترندیده بودم؛واسم خیلی جالب بود؛بهم گفت خلیل یه چیزباحال واست دارم؛کامپیوتروروشن کردوباخیال راحت بدون هیچ ترسودلهره ای یه فیلم سوپرگذاشت؛من تاحالاندیده بودموآلتم کم کم بزرگ میشد؛رضاصندلیشوآوردطرفموچون حشری شده بودخواست بیادبهم بچسبه وبوسم کنه؛چون وضعیتشودیدم جالب نیست زدم توگوشش؛گفت آشغال این چه کاری بودکردی گفتم آشغال خودتی بدم میادبزارفیلمونگاه کنم؛دلم براش سوخت تازدمش آلتش خوابید؛باناراحتی روشوبه طرف کامپیوترکرد؛کمی گذشت من واقعاخوشم اومده بود؛حین نگاه کردن رضارودیدم باکمال پررویی آلتشودرآوردوباشدت زیادجلق میزد؛دادمیزدومیگفت آره خودشه بکنش؛؛من باورم نمیشد؛یه دقیقه بعدمادرش بادولیوان شیرگرم اومدداخل اتاق منتظرعکس العمل رضابودم که سریع ازفیلم خارج بشه؛ولی باتمام بی شرمی درحالی که آلتش ازشلواربیرون بودداشت به فیلم نگاه میکرد!

کیرشو در آورد مالید بهم

کیر خوری
مادرش گفت عزیزم داری چی نگاه میکنی ودرحالی که داشت قربون صدقش میرفت سینی دولیوان شیروروی میزگذاشتوگفت قربون دودولش برم که به باباش رفته وازاتاق رفت؛من ازخجالت سرم پایین بودومنتظریه عکس العمل ازپسریامادربودم ولی نه هیچ اتفاقی نیفتاد؛رضاهم درحالی که یه دستش لیوان شیر بودوبادست دیگش جلق میزد؛چندلحظه بعدآبشوریخت روی زمین ویه جیغ بلندکشید؛من دیگه به فیلم نگاه نمیکردم وفقط همه چیزواسم مبهم بودکه چه خانواده راحتی؛یانه چقدربی شرموحیاکه پسرشون اینطوریه؛توهمین فکرابودم که رضاگفت هوی مگه توجلق نمیزنی؟اگه میخوای تاخودم واست بزنم؟گفتم خفه شووبایه اضطرابی گفتم من بایدبرم خونه؛ازخونه که زدم بیرون فقط گریه میکردم؛توهوای سردزمستون میدویدموکفشم که تاحالاچهاربادوختمش دوباره دهانشوتوی این سرمابازکرد؛دوجفت جوراب پام بودودوجفتش پاره؛دماغموکه حالااشک میریخت سکس ایرانی باپلیورکهنم پاک کردم یه لحظه به پلیورم نگاه کردم که جای سالم نداشت؛بغض داشتم باخودم گفتم من کجارضاکجا؛یادچوبلاسیش تواتاق افتادم که پلیورای رنگارنگ آویزون بودن؛خنده ی تلخی آمیخته بااشک روی چهره سرخ شدم نشستوگفتم ماچوبلباسیشم نداریم ؛ راهی تاخونه نمونده بودولی پاهام ازشدت سرمابی حس شده بود؛خودموهمراه باسرمابه خونه رسوندم؛مادرم که آثارزحمتوبدبختی روصورتش نمایان بودوکنج اتاق دیدم بااین که سن زیادی نداشت ولی فشارزندگی پیرش کرده بود؛به مقنعش که ازکهنگی رنگش رفته بودنگاه کردم یادمادررضاافتادم که اصلامقنعه به سرنداشت؛بغض گلوموگرفتوباصدای مادرم که گفت عزیزم به چی نگاه میکنی زدم زیرگریه؛اتاق بزرگ نبودوباچن قدم کوچک به آغوش مادرم رفتم؛توبغلش به خواهروبرادرکوچیکم نگاه کردم که بانگاه های مظلومشون نگاه میکردند؛مادرم میگفت چی شده عزیزم؛گفتم مادرماخیلی فقیروبدبختیم ماهیچی نداریم؛مادرم بامن اشک ریخت بازبه خواهرکوچکم نگاه کردم که آب دماغش تالبهای غنچه ای کوچکش راطی کرده بود؛

خوشمزه ترین کیری که خوردم

کوس داغ
صدای درسکوت اتاق راشکست،پدرم بود دیگه ازش میترسیدم ازآغوش مادرم جداشدمو به کنج اتاق پناه بردم؛کنار بخاری رفتو بدنشوگرم میکرد؛دوباره به خواهروبرادر مظلومم نگاه کردم که لباسهای بخیه زده و کهنه ای برتن داشتندو باترس به پدرنگاه میکردند؛دوباره اشکام گوشه ی چشماش جمع شدندکه با پلک زدنم به روی زمین پرت شدند؛سرموبین زانوانم قراردادم وبه اتفاقات امروزفکرکردم به فیلمی که یه قسمتاییشو دیده بودم که باعث شدآلت سردم تکانی بخورد؛تاشب جلوخودموگرفتم که جلق نزنم ولی آخر خودموباختم؛واسه اولین بارازجلق زدن تنفرپیداکردم وباعث شدکه کمتربهش فکرکنم؛درسم بهترشده بودوسال سوم راهنمایی دوتاتجدیدآوردم که شهریورقبول شدم؛من ارتباطموبارضاخیلی کم کرده بودم؛رضاسال سوم8تاتجدیدآوردولی چون همه جای این مملکت بی قانونوبی بندوباره وفسادتوآموزش پرورش غوغامیکنه خانواده رضاباپول وبدون اینکه امتحان بده قبولش کردن؛اینووقتی فهمیدم که بهم میخندیدومیگفت من امتحان ندادموقبول شدم؛بابام پول داده؛پول گدای مدرسه؛چیزی بهش نگفتم؛ولی وقتی اینوگفت ،بغض،رفیق قدیمی من گلوموگرفت؛
verified profile,pussy-fucking,big-dick,yoga,tantra,webcam-girl,desi-porn,multiple-orgasm,sex-magic,interracial-couple,naughty-wife,sexy-bhabi,verified-profile,goddess-worship,pakistani-girl,bollywood-porn,sunny-leone-porn,maya-rati-porn,alone-aunty,indian-porn-actress,panjabi-girl

From:
Date: March 19, 2020