سینه هاش منو به اوج شهوت رسوند
چشاش حلقه زده بود دیگه تحمل نکردم و دستم رو بردم سمت سینه هاش شروع کردم مالیدن سینه هاش و خوردن لباش اروم اروم دکمه های مانتوشو وا کردم دارزش کردم رو کاناپه خودمم هم به پهلو یه خورده رفتم روش همینطور شروع کردم به مالیدن سینه هاش دستم رو از زیر تیشرتی که پوشیده بود کردم تو بدنش داغ بود بردم سمت سینه هاش بهش گفتم بلند شه تا بتونم مانتو و تیشرتش رو در بیارم داشتم دیوونه میشدم مخم هنگ کرده بود مانتوشو در اوردم تیشرتشم خودش در اورد بدن سفیدو سینهای گردش مستم کرد دستم رو برد زیر سوتینش که دیگه داشت از حال میرفت و اه و ناله میکرد نوک سینه هاشو با دستم میمالیدم و اون دیگه از حال رفته بود سوتینش رو در اوردم وااااااااای چه سینه های نازی شروع کردم
به خوردن لباش و گردنش بعد اومدم سراغ سینه هاش زبونم رو کشیدم رو نوک سینش داشت میمرد سرم رو گرفته بود فشار میداد رو سینه هاش نمیدونست چه کار داره میکنه منم شروع کردم به خوردن سینه هاش نوکشو با
ادامه…
خیلی گشتیم و پری برام یه پیرهن خرید رفتیم یه رستوران و حسابی خوردیم باز چیكو اون صحنه كذا یادش اومد و بلند شده بود دست لطیف پری رو چیكو خزید و كمی مالوندش بعد گفت بی جنبه بازی در نیار چرا این هی بلند میشه گفتم پری اون صحنه ای كه من دیدم سنگ رو آب میكرد اینكه یه تیكه گوشته خندید و گفت اما من میلی به سكس ندارم و همونطور با دست اونو میمالوند كمی بعد دستشو از بالای شلوار برد تو و سر كیرمو گرفت كله چیكو رو قلقلك میده و راحت زیپو كشید پائین و كیرمو كامل درآورد و شروع كرد مالوندن گفتم پری تو خوشت نمیاد گفت الان اصلا شاید یه روزی بخوام دستشو با كرمی كه تو كیفش بود چرب كرد و دوباره سر كیرمو گرفت از بیخش تا نوكش رو با دستی كه محكم دورش حلقه شده بود میكشید و جون منم با اون در میومد چند لحظه بعد فوران آبم همه جا رو كثیف كرد اما اون داشت به كارش ادامه میداد تا اینكه دادم دراومد بعد خیلی راحت با دستمال دستشو پاك كرد و چیكو رو هم همونطور و گذاشتش تو لونه اش و درشو بست خندید و گفت بی جنبه ای و روشو كرد اونور و تی شرت رو درآورد بعد برگشت و گفت بهم دست نزنی ها و كرستش رو درآورد و سینه هاش دلمو از جا كند چند لحظه بعدش شلوارش از روی باسن گرد و جمع و جورش پائین خزید و با یه شورت چسب كه آمال منو در میان گرفته بود خواست لباس خونه بپوشه دیگه نفهمیدم چی شد رفتم سمتش اما سکس ایرانی اونكه منتظر بود با جیغ و خنده فرار كرد دنبالش كردم مثل یه دختر بچه شیطون و خواستنی بود انگار داشت با من بازی میكرد كمی بعد خسته شد و خودشو انداخت رو تخت تكون خوردن سینه هاش منو به اوج شهوت رسونده بود افتادم كنارش و محكم بغلش كردم دستمو رو سینه هاش لغزوندم و مالوندم چیزی نمیگفت اما تا رفتم سمت شرتش بلند شد و با تحكم گفت نه بسه و به چشم بر هم زدنی لباسشو پوشید اصلا معنی این بازیهارو درك نمیكردم. خیلی راحت نشست كنارم و گفت اگه شهوتی شدی برات میمالونم و میخورم تا ارضا بشی اما دست به شرتم حق نداری بزنی. گفتم چرا منو تو كه چیزی برا قایم كردن نداریم گفت چرا منو هنوز یه تیكه دارم و باز كیرمو درآورد كه اندازه درخت شده بود و كمی مالوند و لبای نارنجیشو گذاشت رو سرش همین برام كافی بود و آبم اومد و ریخت رو لباش و صورتش كمی با زبون زیر كیرمو لیس زد تا حسابی تخلیه شدم و بعد با پشت دست آبها رو كه از صورتش آویزون بود پاك كرد و رفت سمت دستشوئی برام قابل درك نبود رمقی نبود كه بخوام اذیتش كنم تا خودمو مرتب كردم برگشت و گفت امشب میخوابی ؟ گفتم كجا ؟ گفت همین جا پیش من بغل من ولی بدون سكس گفتم دیگه اصلا سكس نمیخوام شرتت با هرچی توشه مال خودت و ولو شدم رو تخت.
آروم کسش و باز کردم ,فرو کردم تو سوراخش
نمیدونم كی خوابم برد اما وقتی بیدار شدم بوی نون تازه دماغمو نوازش میداد بلند شدم تازه یادم اومد خونه پری هستم بچه هنوز خواب بود دیدم سفره سنتی صبحونه ایرانی كف اتاق پهنه با چای تازه دم و پنیر و سایر مخلفات نشستم با دو لیوان بزرگ شیر اومد و لبخندی زد و گفت صبح بخیر گفتم صبح بخیر عزیزم و نشست كنارم و مشغول صبحانه شدیم كمی بعد تو راه شركت بودم اما منگ و دیوونه . بهترین راهی كه بنظرم میرسید یكی از دوست دخترهای قدیمیم بود كه ماما بود . بهش زنگ زدم :
سلام دكتر نقطه چین
سلام كیوان توئی چه عجب باز كیرت یاد هندستون كرد
مودب باش خانم مثلا تو دكتری ؟
دكتر كیلو چنده بابا . چه خبر باز كارت كجا گیره
قضیه پری رو كامل براش شرح دادم كمی فكر كرد و گفت ممكنه مشكلات مختلفی داشته باشه كه روش نمیشه شایدم مشكل هورمونی داره اما خوب بیارش ببینمش گفتم زكی بابا مگه بچه اس كه یكی بزنم تو سرش بیارمش اونجا گفت خوب چیكار كنم گفتم تو بیا یه شب بریم خونش فكری كرد و گفت خوب بعدش گفتم بعدش چی ؟ گفت بعدش میریم آپارتمان من دیگه درسته ؟ منكه خیلی وقت بود اینو كه خیلی از كون دادن لذت میبرد نكرده بودم گفتم آره گفت باشه .
چند شب بعد با فرشته یا همون مامای دوست داشتنی بی مقدمه رفتیم خونه پری پری با دیدن اون جا خورد اما تعارف كرد رفتیم تو تا نشستیم بی مقدمه گفتم پری جون فرشته یه جورائی با شما همكاره و البته چون میخواست لوازم برای مطبش سفارش بده با هم بودیم و گفتم یه سری به تو بزنیم و با هم آشنا بشید . فرشته كه كارشو خوب بلبد بود گفت آره پری جون كیوان خیلی تعریفتو كرده اما میبینم تازه كمم گفته ماشاا… خیلی خوشگلی كلی صحبت متفرقه و بعد فرشته درگوشی چیزی به پری گفت اونم گفت اتفاقا خدا تو رو رسونده اگه یه نگاهی بكنی بد نیست فرشته با پری بلند شدن و فرشته برگشت و یه چشمك خیلی ضایعی زد و گفت من پری جون رو یه معاینه كوچولو بكنم بعد بریم و رفتن تو اتاق خواب چند لحظه بعد یواش یواش خزیدم سمت اتاق خواب دیدم فرشته اونو جوری خوابونده كه اصلا نمیتونه سمت در رو ببینه و پاهاشو برده بالا اما درست روبروی كسش واستا ده بود و من چیزی نمیدیدم دیدن پاههای پری كه عمود رو به بالا بود دیوونم كرد فرشته یه نگاهی كرد و اشاره كرد بره كنار كمی مایل شد و كس پری رو دیدم .
حق داشت كه میترسید اونو بمن نشون نده شكاف بلندی كه لبای بسیار بزرگی داشت خیلی بزرگ . لبای كسش دقیقا از بالای چاك شروع شده و كامل زده بود بیرون اونهم مقدار زیادی و تا جائیكه میدیم ادامه داشت خزیدم عقب و چند لحظه بعد اونها اومدن و فرشته گفت نه خوبه خوبه و موردی نداری پری سرخ شد و نشست فرشته گقت البته پری جون اونهم اصلا عیب نیست تازه مردا اونجوری بیشتر دوست دارن و باز یه چشمك زشت و كج و كوله بدی بمن زد. پری داشت از خجالت میمرد میخواستم بمونم و كارو تموم كنم كه فرشته زیر آرنجمو گرفت و با خودش بلندم كرد و گفت ببین زود بریم كه نمی رسیم ها و منو با خودش برد تو ماشین گفت دیدی ؟ گفتم آره این چه جورشه دیگه گفت خوب ظاهرش این شكلیه باید كس تنگی باشه چشامو ریز كردم و گفتم منظورت چیه ؟ خندید و گفت خوب انگشتمو كردم توش خوب نمیرفت وای به وقتی كه بخوای اون لامصب رو بكنی تو اون كس و خندید و كیرمو چنگ زد تا رفتیم تو خونه اش با شهوت وحشیانه ای منو انداخت رو تخت و همونجور با لباس افتاد روم اصلا معلوم نبود چیكار میكنه دستاش همه جام كار میكرد . چند لحظه بعد چیكو تو دهان مرطوب فرشته بود داشت تخمامو از جا میكند بعد یكی از تخمامو با فشار مكش دهنش كشید تو دردم اومد گفتم چته بابا قحطی زده ؟ گفت یالا دیگه مگه مردی بزنم لباسهامو پاره كن د جون بكن تازه یادم اومد كه قدیمها قرار گذاشته بودیم یه سكس وحشیانه داشته باشیم منم به سهم خودم پریدم بهش و داشتیم لباسهاشو میكندم یا جر میدادم لذت میبرد خیلی هم كف بود كمی بعد برگشت و دو طرف كونشو با دست كشید و باز كرد و با التماس گفت یالا دیگه اون صحنه منو بیشتر طرف كسش كه صورتی و ناز بود میكشوند اما میدونشتم كه اون بیشتر با درد و جر خوردن ارضا میشه سر چیكو رو كردم تو اونم منتظر بقیه اش شد باقیشو با فشار زیادی به جلو هل دادم جیغ كشید و گفت سوختم ولی من بی توجه به اون میكردمش و با دست محكم رو كپل هاش میكوبیدم كپل هاش سرخه سرخ شده بود و داشت به التماس میافتاد اما من سخت تر و بدتر میكردمش كیرمو تا نوكش میاوردم بیرون بعد همه شو میكردم تو رنگ فرشته بد جوری پریده بود اما با نگاهش خشونت بیشتری طلب میكرد ضربه هام محكم و محكم تر میشد دستشو آورده بود لای پاش و سعی میكرد كیرمو با دستش مهار كنه كمی كشیدم بیرون و اون با دستش شروع به مالوندنش كرد و بعد برگشت و به پشت خوابید قیافه اش سرخ شد و عرق تمام بدنشو پوشونده بود كیرمو بطرف كسش هدایت كرد و سرشو میمالوند لای لبای كسش خواستم دوباره خواستم از عقب شروع كنم ولی انگار خیلی روش فشار اومده بود كیرمو داخل كسش فرو كرد خیلی خیس و لزج .
ادامه دارد …
cum,milf,real,mature,mom,big-ass,family,mother,son,cougar,step-mom,cum-inside,older-woman,mom-cumshot,arab-mom,real-mom-and-son,cum-in-mommy,mom-helps-son-cum,mom-arab,big-ass-anal-mom