کوس آبدار و خوردنی رو باید خورد
پاهات خفه بشه؟سمیرا گفت:اتفاقا 2 روزه پاهام رو نشستم.بعد کف پاش رو اورد بالا و گذاشت روی بینی آیدا!!!!!آیدا گفت:اوف…..فف…..چه بوی عرقی میدن کف پاهات.فاطمه خفه میشه بیچاره.آیدا گفت من دیروز حموم بودم بزار یه یک ساعت پاهام توی کفش های قدیمی باشه که بو بگیره.تو هم پاهات رو بکن توی کفش که بوش بیشتر بشه.خلاصه آیدا و سمیرا 1 ساعت پاهاشون رو توی کفش نگه داشتن بعد آیدا رفت در خونه فاطمه و اوردش اونجا.همین که فاطمه نشست رو مبل سمیرا پاهاش رو دراز کرد روی میزی که جلوش بود.فاطمه به آیدا گفت:معرفی نمیکنی دوستت رو.آیدا سمیرا رو معرفی کرد.فاطمه گفت کاری با من داشتین که گفتین بیام اینجا؟سمیرا گفت شما جودو کار میکنین واسه همین من میخوام از شما کمی جودو یاد بگیرم.من هم
من هیچ رابطه جنسی نداشتم تا چهارده سالگیم.
چهارده سالگیم زمانی که حس شهوت در من داشت بوجود میومد، سه ماه تعطیلی بود که با خانواده رفتیم اصفحان و قرار بود تا دو هفته اونجا باشیم، خاله ی من با پسر عموش ازدواج کرده و عموی مادرم هم تو اصفحان زندگی میکنه که میشه همون پدر شوهر خالم.
خب من میدونستم عموی مادرم همجنس گرا نه، پدوفیله در اصل.
ولی من هیچ ترسی از این مسئله نداشتم و حتی فکر به این نمیکردم روزی بخواد با من کاری بکنه، که اینم اضافه کنم از دستی که به بدنم میکشید تقریبا لذت هم میبردم تو اون یک سال یعنی از سیزده سالگیم تا همون چهارده سالگیم.
عموی مادرم نداف بود، یروز که امده بود در جریان قرار گرفت که مامانم و خالم و دختر خالم و دو سه نفر از فامیل میخوان جمع زنونه برن بیرون و من و پسرخاله هام و نمیخواستن خونه تنها بزارن، که عموی مادرم متصدی شد و گفت من میبرمشون در مغازه و همونجا میزارمشون پیش خودم، ساعت حدود چهار بود که با عمو صالح ما رفتیم، ساعت تقریبا نزدیکای شش بود و همه ی توجه عمو سکس ایرانی صالح رو من بود، ساعت هفت نشده که پسرخاله هام که از من بزرگترن و راهی کرد به سمت خونه و گفت امیر و خودم میارم، بچه ها رفتن من موندم و عمو صالح.
رفت برام خوراکی گرفت و من مشغول خوردن بودم و حوصلم سر رفته بود.
داف ایرانی,عاشق آب کیر
از داخل کرکره مغازه رو کشید و به چوب گذاشت که از بیرون باز نشه.
امد طرفم گفت امیر عمو بریم پشت مغازه(مغازه پشتش هم یه اتاق بود که اونجا ندافی و انجام میداد در اصل)
منم حساب کار دستم امده بود و خیلی هیجان و استرس و ترس داشتم، رفتیم اونجا من نشستم رو قالی که پهن بود عمو بدون مقدمه سریع امدم بغلم از بغل تیشرتم دست گذاشت زیر بغلم و گفت ها عمو بزرگ شدی مو در آورده اینجات ?
که من با خجالت و استرس گفتم نه.
تیشرتم و یخورده داد بالا از زیر و شلوارم و لبشو برگردوند گفت اینجات چی ?
من یلحظه ترسیدم و خودم و جمع کردم گفتم نه ولی در اصل کامل در اختیارش بودم.
بدون هیچ اجازه ای یا اذنی شروع کرد دکمه های شلوارم و باز کردن، دکمه هام که کامل باز شد شلوارم و تا وسطای رونم کشید پایین و اون تیکه از بدنم کاملا لخت بود، شروع کرد با کیرم ور رفتن، خخخخخیلی خوب با دستایه بزرگ و زمختش لطافت و نرمی رو به بدنم انتقال میداد، من راست کردم، عمو بعد از یخورده بازی بازی با کیرم (البته دول بود ولی مینویسم کیر) شروع کرد به لخت کردنم، کامل لختم کرد حتی جورابم و از پام در آورد، شروع کرد به لیسیدن و میک زدن تمام اجزای بدنم …
من مست و عریان تو بغلش بودم.
شروع کرد به خوردن کیر کوچیکم که شاید هفت سانت میشد، خیلی خوب میخورد خیلی قشنگ کیرم و تو دهنش جا به جا میکرد و میک میزد.
تو بغلش بودم و برام ساک میزد دوست داشتم جیغ بزنم ولی من مثل زخمیا فقط آی از ته دل میگفتم لذتم تبدیل شده بود به شکنجه اینقدر که بالا بود.
انگشت اشارشو برد به سمت سوراخم و دهنش و که پر از تف بود باز کرد و تفاش به سمت سوراخم سرازیر شد و خیلی با حوصله شروع کرد با انگشتش سوراخم و باز کردن و با انگشتش داخل سوراخ کونم عقب و جلو میکرد، اینقدر این کار و با حوصله و صبر و تمیز انجام داد که هیچ دردی حس نکردم و فقط کمی سوزش داشتم که واقعا در برابره لذتی که داشتم صفر بود، هیچوقت فراموش نمیکنم صدام تو همه ی اتاق پشت مغازه پیچیده بود و نداش این بود اووووم اوووهوووم اوووووم واقعا لذت میبردم.
عمو کیرش و در آورد، اما اصلا راست نکرده بود …
کیرش و به لای پام میکشید و انگشتش و تو سوراخم عقب جلو میکرد و هر دو لذت میبردیم، حدود یک ساعت این کار ما ادامه داشت تا تموم کردیم.
به سمت خونه خاله راهی شدیم اینقدر اعتماد به نفس بالایی داشت انگار نه انگار که تو بغل هم لخت بودیم.
من فقط رسیدم خونه خوابیدم که واقعا یکی از لذت بخش ترین خواب های زندگیم بود
تمام
hardcore,european,pornstar,blowjob,brunette,threesome,masturbation,czech,pussy-licking,kissing,babes,euro,sexart,antonia-sainz,morgan-rodriguez,metart